امروز ترا دسترس فردا نیست ... و اندیشه فردات بجز سودا نیست
ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست ... کاین باقی عمر را بها پیدا نیست

در قسمت قیلی ماجراهای گرانش و دوستان با سرگذشت گرانش آشنا شدیم در این قسمت با سرنوشت گرانش آشنا خواهیم شد. بعـــــله در قسمت قبل گفتیم که انیشتین متوجه شد که در پس این عالم یک سری قاعده و قانونی موجوده به اسم نسبیت، اون فرض کرد که فضا و زمان به صورت هماهنگ و همراه در هم تنیده هستن مثل تار و پود لباس، تار و پود این دنیا رو تشکیل میدن. بنابر این توضیح، گرانش مانند یک خمیدگی در تار و پود فضا-زمان عمل میکنه که این خمیدگی بواسطه جرم اجسام در فضا-زمان بوجود میاد، درست مثل عکسی که در زیر میبینید.



این خمیدگی در فضا که توسط اجسام با جرم بالا تر ایجاد میشه در نهایت باعث میشه اجسام با جرم کمتر به سمت اون جسم بزرگه لیز بخورن و به بیان دیگه به سمت اون متمایل بشن. اما همین توضیح که بسیار قانع کنند به نظر میرسه تنها رفتار اجسام در مقیاس های بزرگ رو توجیه میکنه، در حالی که نیوتون قبل مرگش تو وصیتش تاکید کرده بود که گرانش هر جسمی که جرمی داشته باشه رو انگولک میکنه حالا میخاد اون جسم اندازه کهکشان راه شیری باشه یا اندازه کله شما خواننده محترم یا اندازه یه چیزی در حد نانو!

اما قانونی که انیشتین اونو اثبات کرد در اندازه های خیلی خیلی کوچیک غلط از آب در اومد و درست زمانی که همه داشتن نسبت به ماجرا مشکوک میشدن یهو سر و کله یه مساله کاملن جدیدی به اسم تئوریه کوانتوم پیدا شد که ادعا میکرد قطعه گم شده پازل بود. کسی که اونو به عنوان تئوریسین اصلی مکانیک کوانتوم میشناسن کسی نیست جز اوس مکس پلانک که از همان کودکی در یکی از قریه های آلمان مشغول به تحصیل علم مکانیکی زیر دست استادان به نام زمان خودش بود تا این که پس از کسب تجربه های فراوان و فعالیت در مکانیکی مجار ایران خودرو به فکر راه اندازی مکانیکی خودش به نام مکانیکی کوانتوم شد که بعدا به پیشنهاد باجناقش که خیلی آدم دنیا دیده ای بود حرف "ی" رو از تابلو مغازش برداشت و نتیجه اون شد: "مکانیک کوانتوم".
فیزیک کوانتوم وجود ذرات ریزتری از نوترون، الکترون و پروتون ها رو اثبات میکرد که در علم فیزیک کلاسیک که از زمان نیوتون فقید شروع شده بود ایجاد حالت استثنایی میکردن، بزارین اینجوری بگم که این ذرات خیلی ریز ناقلا در علم فیزیک کلاسیک نمیگنجیدندی و نیاز به فیزیک کوانتوم بود که اونا رو یه جا ساماندهی کنن چرا که بنی آدم اعضای یک پیکرند.
علم کوانتوم وجود ذرات بسیار ریزی رو پیشنهاد کرد به اسم گراویتون که گرانش رو کنترل میکنن تا از این راه زد و خورد های مواد در مقیاس های زیر اتمی و بلکه زیر پتویی و حتی زیر تر از اونو توضیح بده. تمام این فیزیک میزیکا باعث شدن که ما به فهم جدیدی از قوانین دنیا که هم چنان هم برقراره برسیم، فهمی که میگه: گرانش هنوز هم به عنوان یک مساله مرموز آلود! در علم فیزیک باقی مونده و یکی از بزرگترین موانع دانشمندان برای دست یافتن به یک تئوری واحد برای توضیح هر زد و خوردی بین اجسام و ذرات عالم هستی است.

خوب همونطوری که از بوش بر میاد مطلب ما به سر رسید، گراویتی به خونش نرسید. 
پس تا مطالب سر کاری دیگر بدرود...